کد خبر : 209428
تاریخ انتشار : پنجشنبه 9 فروردین 1403 - 11:26

آخرین قسمت سریال هانیبال هنوز هم در رتبه‌ی بالایی از سریال‌های تلویزیونی قرار دارد

آخرین قسمت سریال هانیبال هنوز هم در رتبه‌ی بالایی از سریال‌های تلویزیونی قرار دارد

  به گزارش downloadfiilm.com و به نقل از برخورد دهنده با دهمین سالگرد پخش سریال «هانیبال» ساخته شده توسط برایان فولر، حالا بهترین زمان برای به یاد آوردن این سریال و پایان‌بندی فوق‌العاده‌اش است. اگر هنوز فرصت تماشای این سریال استثنایی را پیدا نکرده‌اید، «هانیبال» داستان ویل گراهام (با بازی هیو دنسی) را دنبال می‌کند،

 

به گزارش downloadfiilm.com و به نقل از برخورد دهنده با دهمین سالگرد پخش سریال «هانیبال» ساخته شده توسط برایان فولر، حالا بهترین زمان برای به یاد آوردن این سریال و پایان‌بندی فوق‌العاده‌اش است.

اگر هنوز فرصت تماشای این سریال استثنایی را پیدا نکرده‌اید، «هانیبال» داستان ویل گراهام (با بازی هیو دنسی) را دنبال می‌کند، یک معلم که به خاطر همدلی عمیقش به مأمور رده‌بندی رفتاری در FBI تبدیل شده است. روانشناس او، هانیبال لکتر (با بازی مادس میکلسن) است. ویل برای کمک به تحقیقات در مورد قاتل چساپیک فراخوانده می‌شود. در اینجا رابطه‌ای منحصر به فرد در جلسات درمانی هفتگی آن‌ها شکل می‌گیرد، دو نفری که می‌توانند یکدیگر را بهتر از هر کس دیگری در زندگی‌شان درک کنند. از همین جا، وابستگی متقابل شکل می‌گیرد و آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد، حتی زمانی که تمایلی به آن ندارند.

 

رابطه بین ویل و هانیبال فراتر از صحنه‌های جرم خونین و قاتلان سریالی آدم‌خوار، به قلب سریال تبدیل می‌شود. در قسمت پایانی، ما دیگر تماشاگر دستگیری آخرین هدفشان، فرانسیس دولارهاید ملقب به اژدهای سرخ بزرگ (با بازی ریچارد آرمیتاژ) نیستیم، بلکه شاهد سرانجام رابطه ویل و هانیبال هستیم. 

 

قسمت پایانی سریال «هانیبال» با عنوان «خشم بره» با تلاش برای قتل ربا (با بازی روتینا وسلی)، معشوقه دولارهاید آغاز می‌شود. در این صحنه، دولارهاید قبل از اینکه ظاهراً خود را جلوی او تیر بزند، خانه را با ربا در داخل به آتش می‌کشد. ربا موفق به فرار می‌شود و سپس این پیام را منتشر می‌کند که اژدهای سرخ بزرگ مرده است.

 

در این نقطه، هانیبال در بیمارستان ایالتی بالتیمور برای مجانین جنایتکار زندانی شده است و ویل با اکراه برای آخرین بار برای یافتن اژدهایی که جدیدترین هدف او خانواده خود ویل است، به FBI کمک می‌کند. اژدهای سرخ بزرگ، دلیلی بود که ویل را به FBI و به مدار هانیبال بازگرداند. بنابراین، مرگ او به ویل اجازه می‌دهد تا دوباره آنجا را ترک کند و به زندگی عادی جدید خود با همسر و繼‌فرزندش بازگردد. ویل برای آخرین بار با هانیبال خداحافظی می‌کند، ردِ دومی که او را با تماشای غم‌زده‌ی دور شدن ویل رها می‌کند.

 

معلوم می‌شود دولارهاید زنده است. او با سوءاستفاده از نابینایی ربا، او را فریب داده است که فکر کند خود را کشته است. ویل با یک نقشه باز می‌گردد، اما به کمک هانیبال نیاز دارد. هانیبال موافقت می‌کند که طعمه شود تا دولارهاید را از سایه بیرون بکشد، اما می‌خواهد خود ویل از او درخواست کند – و «لطفا» بگوید. ویل باید با فروتنی برگردد و صحنه پر از تنش است.

نقشه تا حدودی دنبال می‌شود. آن‌ها فرار بزرگ را وانمود می‌کنند و به خانه دوم هانیبال ناپدید می‌شوند. در طول نمایش، می‌بینیم که ویل وفاداری عمیقی به هانیبال دارد. او با FBI است و برای دستگیری قاتل چساپیک و حالا اژدها، همکاری نزدیکی با جک کرافورد (لارنس فیشبرن) داشته است، با این حال، به نظر می‌رسد زمانی که با هانیبال است، ویل به طور یکجانبه تنها روی او تمرکز می‌کند. حتی در پایان، با وجود داشتن همسر و فرزند در خانه و FBI پشت سرش، همه چیز به حاشیه رانده می‌شود.

 

آنها در انتظار اژدها شراب می‌نوشند و از دلسوزی صحبت می‌کنند. سپس صحنه‌ای از یک مبارزه خشونت‌آمیز و خونین شکل می‌گیرد. مقدمه‌ی آهنگ «جنایت عاشقانه» از گروه Siouxsie Sioux شروع می‌شود و آن‌ها تقریباً با هماهنگی کامل حرکت می‌کنند، گویی کاملاً پیش‌بینی‌کننده‌ی اقدامات یکدیگر هستند، با حفظ تماس چشمی صمیمی، انگار با هم مبارزه می‌کنند – دولارهاید فقط در وسط گیر افتاده است. سرانجام، اژدها شکست می‌خورد، اما به نظر می‌رسد به‌عنوان یک تماشاگر، او حتی آنجا نیست. تنشی که بین ویل و هانیبال وجود داشت در این صحنه پایانی به اوج خود رسیده است.

این زوج زخمی و خونین، در لبه صخره همدیگر را نگه می‌دارند، وابستگی متقابل و دلبستگی آن‌ها ثابت می‌کند که زندگی با آن و بدون آن غیرممکن است. این صحنه صمیمی و دلخراش، تحقق نیاز سیری‌ناپذیر آن‌ها به یکدیگر است.

 

دلیل اینکه قسمت پایانی سریال «هانیبال» به خوبی کار می‌کند این است که در این داستان، نمی‌توانست پایان دیگری برای رابطه آن‌ها وجود داشته باشد. حداقل، پایان رضایت‌بخشی وجود نداشت. ویل و هانیبال نمی‌توانند از هم جدا باشند و به ترتیب به روابط خود بازگردند. از طرف دیگر، آن‌ها برای فرار با هم، همانطور که در پایان فصل دوم ثابت شد، بیش از حد خودویرانگر، خطرناک و غیرقابل پیش‌بینی هستند. هرچند دلخراش است، اما پایان رضایت‌بخش بود – غم‌انگیز اما کاملاً همسو با اعمالی که در مورد قتل‌ها، مثله شدن و آدمخواری نمایشی که «هانیبال» بر اساس آن‌ها ساخته شده بود، انجام دادند. آن‌ها بدون محدودیتی که از زمان ملاقاتشان حفظ کرده بودند، در لبه صخره همدیگر را در آغوش گرفتند. 

 

«هانیبال» در نهایت یک داستان عاشقانه است

ویل در تلاش خود برای ترک FBI و در واقع ترک هانیبال شکست خورده است. فصل ۳ به طور کلی با جستجوی ویل برای هانیبال که در نتیجه فینال فصل ۲ به اروپا فرار کرده است، آغاز می شود. پس از گذشتن چندین قسمت از هم، آنها سرانجام در یکی از زیباترین صحنه های سریال دوباره به هم می پیوندند. هانیبال در گالری اوفیزی در ایتالیا نشسته است، مقابل نقاشی «تولد ونوس» اثر ساندرو بوتیچلی. ویل در کنار او می نشیند، در حالی که موسیقی متن “Bloodfest” اثر برایان رایتزل در پس زمینه پخش می شود، دیالوگ های شاعرانه ای را به اشتراک می گذارند – لحظه ای کاملاً دلخراش بین شخصیت ها. تماشای کامل این سریال فقط به خاطر این لحظه ارزشش را دارد.

 

تماشای این پویایی جالب است، زیرا از یک طرف صحنه های زیبا و صمیمی مانند این وجود دارد که ارتباط و وابستگی انکارناپذیر آنها را به یکدیگر ثابت می کند، با این حال، در همین وابستگی است که آنها از طریق خشونت می ترسند و سعی در مبارزه دارند. ویل به طور فعال با هانیبال با FBI توطئه می کند، و حتی لحظاتی پس از صحنه ای که قبلاً به آن اشاره شد، چاقویی را بیرون می کشد تا گویی از آن روی هانیبال استفاده کند، تضادی با لحظه صمیمانه قبل. لحظاتی پس از این، هانیبال یک مهمانی شام با جک ترتیب می دهد، جایی که مغزهای ویل غذای اصلی است. با وجود تلاش هایشان، هیچ یک از آنها نمی توانند به طور واقعی به نیات خود عمل کنند. این زیبایی «هانیبال» است – تماشای تلاش هایی که این زوج برای فرار از هم انجام می دهند، بلکه تلاش هایی که برای ماندن در کنار هم انجام می دهند.

 

در اواسط فصل ۳، پس از فرار از مزرعه مسکرات، ویل به طور مؤثر با هانیبال قطع رابطه می کند. در پاسخ به این طرد، قاتل چساپیک خودش را تسلیم می‌کند، به جک نگاه می‌کند اما با ویل صحبت می‌کند: «می‌خواهم دقیقاً بدانی کجا هستم و کجا همیشه می‌توانی مرا پیدا کنی.» این نهایتاً یک حرکت رمانتیک در دنیای هانیبال است – فداکاری، تسلیم آزادی به جای جدایی.

 

«هانیبال» حتی پس از گذشت این همه سال همچنان تأثیرگذار و مهم است. اجراهای مادس میکلسن و هیو دنسی برای همیشه ستودنی است و شیمی آنها روی صحنه به رابطه ویل و هانیبال اجازه داد تا به مکان‌های افراطی بروند که باعث می‌شود تماشای سریال ارزشش را داشته باشد.  

 

برچسب ها :

ناموجود
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 5 در انتظار بررسی : 5 انتشار یافته : ۰
  • نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
  • نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.

تاثیر رپورتاژ خبری

مایکروسافت  شیائومی  سامسونگ  گوشی  مارک  اینتل  گواهینامه  قرمز  گورمن  تبلت  آیفون  طراحی  لایکا  تایوان  یوتیوب  دوربین  اندروید  تاشو  چین  گلکسی  پیکسل  ساعت  ای‌بی  هوشمند  سطح  جدید  شرکت  معرفی  تجاری  طرح